Difference between revisions of "راهنمای فشردهسازی ترجمه"
Ali Akbari (talk | contribs) m (some minor punctuation correction) |
Ali Akbari (talk | contribs) m (→چیزهایی که به هر حال دیده میشود) |
||
Line 367: | Line 367: | ||
اونو اینجا خواهم گذاشت. | اونو اینجا خواهم گذاشت. | ||
یا | یا | ||
− | اون اینجا گذاشته | + | اون اینجا گذاشته میشه. |
</pre> | </pre> | ||
Latest revision as of 09:43, 9 April 2013
مقدمه
در اغلب موارد، هر چند ترجمهی بسیار نزدیک (تقریبا کلمه به کلمه) در زبان مقصد امکان پذیر است، اما ممکن است خواندنِ این زیرنویس به هنگام نمایش بر روی صفحه، برای خوانندگان بیش از حد طولانی شود. در این حالت ترجمه باید فشرده شود. فشرده کردن زیرنویس ترجمه شده به این معنی است که یا بخشهای هممعنی مشخصی از نسخه اصلی متن را به طور کلی حذف کنیم(چون آن قسمتها زائد و غیرضروریاند)؛ یا بخشهای هممعنی را داخل ترجمه نیاوریم، ولی معنی آن را به روش دیگری بیان کنیم (برای مثال با ارجاع به مفهوم سخنرانی). روشهایی که یک ترجمه میتواند به وسیله آنها فشرده شود کاملا بستگی به خصوصیات ترجمه و مفهوم آن دارد، و همچنین به این بستگی دارد که زبان مقصد تا چه حد امکان جملهبندی به شکلهای دیگر را به ما میدهد. با اینحال چندین الگوی تکراری در ترجمهها وجود دارد که در همه زبانها امکان فشرده سازی آنها هست.
فشرده سازی تنها در ترجمه کاربرد ندارد
اغلب، حتی زیرنویس های زبان مبدا هم بصورت کلمه به کلمه نوشته نمیشوند. بلکه باید به فشرده سازیهایی دست زد تا این زیرنویس ها راحتتر خوانده شوند. برای اطلاعات بیشتر در زمینهی زیرنویس/عنوان به بخشِ ویرایش در راهنمای پیاده سازی سخنرانی ها مراجعه کنید.
فشرده کردن، دستور زبان و مفاهیم بیواسطه و مضامین فرهنگی
میزانِ فشرده سازی برای یک زیرنویس با توجه به زبان مقصد و یا در دسترس بودن مفاهیم بیواسطه یا زمینه های فرهنگی تعیین می شود.
فشرده کردن و زبان مقصد
در زیر، مثالهای متعددی برای نشاندادن چگونگی فشردهکردنِ یک خط زیرنویس وجود دارد. هدف از این مثالها الهام بخشیدن برای ایجادِ تغییراتِ مشابه در زبان مقصد است. هر زبانی راههای مختلفی برای بیان کردن یک معنی مشخص با تعداد کلمههای کمتر را ارائه میکند. این به دستور زبان بستگی دارد؛ ولی همچنین به بستر فرهنگی هم وابسته است - گاهی یک کلمه، عبارت یا ضرب المثل میتواند ایدهای را که با تعداد کلمههای بیشتری در متن زیرنویس اصلی گفته شده، بیان کند. چون آن ایده در فرهنگی که از ترجمه زبان مقصد استفاده میکند قابل تشخیصتر است. در هرصورت، این امکان هم وجود دارد که دستور زبانِ مربوط به زبان مقصد اجازه به کاربردن هیچ کدام از روش های زیر را برای فشرده کردنِ زیرنویس ندهد. (مثل مواقعی که دستور زبان مربوط به زبان مقصد به جزئیات بیشتری نسبت به زبان اصلی نیاز دارد تا به صراحت مورد نیاز برسد؛ مثلا جنسیت بعضی موارد مورد اشارهی سخنران.)
فشرده کردن و بسترِ [متن]
حد ممکن فشرده کردن به بستر متن نیز بستگی دارد - چه مفاهیم بیواسطه زبانی (آنچه پيشتر در سخنرانی گفته شده، يا در بعضی موارد آنچه به فاصله كوتاهی پس از زيرنويسِ كنونی مى آيد)، و چه مفاهیمِ ديداری، شنيداری و فرهنگیِ وسيعتر(يعني آنچه بيننده در يك ويدئو میبيند، و آنچه كه مخاطبانِ هدف به دليل سابقهی مشتركشان از آن در میيابند). براي نمونه، در عناوين انگليسی، "دپارتمان خودروهای موتوری" مي تواند به صورت اختصاری "DMV" ترجمه شود و معنى همچنان يكسان خواهد ماند؛ اما اين فشردهسازی براى زبانهايى كه متكلمانش چندان با اين آژانسِ آمريكايى آشنا نيستند ممكن نيست. به طور مشابه، يك جمله مانندِ "به اين سيب سبز نگاه كنيد" اگر با يك جمله مثل "اين يه سيب سبز قشنگه" دنبال شود، مى تواند به "به این نگاه كنيد" فشرده شود. چون چیزی که واژه "این" به آن اشاره میکند بصورت بیواسطه از پیش تعریف شده است. اما این سبک فشرده سازی امکان پذیر نخواهد بود اگر سخنران با گفتن "به این سیب سبز نگاه کنید" برای اولین بار سیب سبز را معرفی کند (مثلا با نشان دادنِ اسلايدِ عکسِ يك سیب سبز و حرف زدن درباره آن). هرچند، مضمون بى واسطهاى كه به دنبالش مى آيد هم مى تواند فشرده سازى اين جمله را ممكن سازد. اگر سخنران همزمان با نمايش تصوير ميوه، بگويد "به اين سيب سبز نگاه كنيد" و بلافاصله پس از آن اضافه كند "اين همان سيب سبز آبداریست كه من با رويای آن از خواب بيدار شدم"، جمله اول ("به اين سيب سبز نگاه كنيد") مىتواند به راحتى به "به اين نگاه كنيد" يا "بهش نگاه كنيد" فشرده شود. چرا كه مضمون ديدارى مستقيم (اسلايد) و جمله بعدى توضيح مىدهد كه واژه "اين" به چه چيزى اشاره مى كند.
فشرده سازى بدون تغيير در معنا
به هنگام فشردهسازىِ يك متن، بايد دقت كنيم كه منظور گوينده را تغيير ندهيم. اگر ملاحظات مربوط به طولِ خط يا زمانِ نمایش زيرنويس وجود نداشته باشد، در اين صورت فشردهسازى غیر ضروری به نظر میرسد. هدف از فشرده كردن "خلاصهكردن" بخشهايى از سخنرانى كه مترجم آنها را بىاهميت يا غيرضرورى میشمارد نيست. بلكه دقيقا برعكس! هدف این است كه با نوشتن خطهای کوتاهی كه در زمان نمایش روي صفحه قابل خواندن باشند، به بيننده اجازه دریافت منظور اصلى را تا اندازه ممکن بدهیم. اگر طولِ یک خط در زيرنويس نسبت به زمان نمایش آن روی صفحه طولانى باشد، بيشترِ بينندگان نخواهند توانست پيش از ناپديد شدن آن از روی صفحه نمایش، آن را بصورت کامل بخوانند و در نتيجه بخش بزرگى از مفهوم براى آنها از دست خواهد رفت. در اين موارد، وقتى زيرنويس درحالیکه پیام خود را حفظ کرده، با حذف بخش هاى غيرضروری كوتاه تر میشود، به اندازه كافى براى خواندنِ مخاطب فشرده شده و هيچ بخشى از آن به خاطر سرعتِ ناپديد شدن زيرنويسها از بین نمیرود.هرچند، بهتر است تا جایی که به خواندن زیرنویسها لطمه نمیزند، مترجم بخشهای "غیر ضروری ای" که باعث تغییر سبک در متن اصلی میشود را در متن ترجمه شده نگه دارد. (با اين وجود همچنان توصيه ميشود كه تكرارهاى تصادفى يا تپقزدنها و غیره را حذف كنيم).
استثناها- در چه مواردی فشرده سازی نكنيم
بسیاری از واژه ها و عبارت هایی که در زیر توضیح داده شدهاند، ميتوانند حذف يا در بيشتر موارد کوتاهتر شوند، اما هرازچند گاهى مواردى پيش میآید كه شرحِ معنای آنها به صورتِ خاصی در ترجمه ضروری میشود. معمولا این کار وقتی لازم است كه عبارتى كه در بیشتر موارد ميتواند حذف شود به طريقى در مفهومِ متن با اهميت باشد. مثلا با موردِ مشابه دیگری در تضاد باشد. براى مثال، واژه "تقریبا" اغلب میتواند در ترجمه از زيرنويس حذف شود. بگذارید فرض كنيم كه سخنران درباره یک ضیافت شام صحبت میکند و فقط میخواهند ما را مطلع کند که آنها در آن ضیافت غذای زیادی خوردهاند.( و بعد به دلیل شكمِ پر قادر به خوابیدن نبودهاند). سخنران ميگوید "حدودا ده تا سمبوسه خوردم". در صورت نیاز واژه "حدودا" ميتواند به راحتى در اين ترجمه حذف شود ("من ده تا سمبوسه خوردم")، چون مهم اين نيست كه گوينده ده تا سمبوسه كامل نخورده است، بلكه مهم این است كه آنها خيلى خورده اند. هرچند، در يک متنِ ديگر ممكن است تعداد اهميت داشته باشد. اگر گوينده درباره يک مسابقه خوردن حرف ميزند، و توضيح ميدهد كه چرا مسابقه را باخته است، واژه "حدودا" نميتواند در اين ترجمه حذف شود. چرا كه تعداد براى آنچه گوينده میخواهد بيان كند تعيين كننده است، يعنى آنها حدودا ده سمبوسه خوردهاند- اما کس دیگری ده سمبویهی كامل خورده، و مسابقه را برده است.
حذفها
میتوانیم بعضى از بخشهاى زيرنويس اصلى را به راحتی از ترجمه حذف کنیم. نمونه هايى که میبینید بخشهايى هستند كه اغلب میتوانند در زبانهای مختلف حذف شوند.
تکرار
صبر كنيد، صبر كنيد. من هنوز اسلايد ٣ رو به شما نشون ندادم. --> صبر كنيد. من هنوز اسلايد ٣ رو به شما نشون ندادم. يا من هنوز اسلايد ٣ رو به شما نشون ندادم. يا من اسلايد ٣ رو به شما نشون ندادم. يا صبركنيد تا اسلايد ٣ رو ببينيد.
اون يه شام خيلى خيلى طولانى بود. --> اون يه شام خيلى طولانى بود. يا اون يه شام طولانى بود. يا ساعتها اونجا نشستيم.
آواها و خوشامدگويى ها
آهاى، اينطورى نيست. --> اينطورى نيست.
اوه خداى من، حالتون خوبه بچهها؟ --> حالتون خوبه بچهها؟ يا حالتون خوبه؟
سلام، من جيمى هندل پوينت هستم. --> من جيمى هندل پوينت هستم.
مخاطب قرار دادن شخص
بچهها، اين آخرین مثال نیست. --> اين آخرین مثال نیست. يا مثالهاى بيشترى هم هست. يا مثالهاى بيشترى دارم. يا يكى ديگه هم هست.
اون به من گفت، "جك، خوشرو باش." --> اون به من گفت، "خوشرو باش" يا اون به من گفت كه خوشرو باشم.
ضمائم پرسشی، اصطلاحات بلاغی/ تاکیدی
اون عاشق پختن پیتزاست. واقعا عاشقشه. --> اون عاشق پختن پیتزاست. یا اون واقعا عاشق پختن پیتزاست. یا اون حقیقتا عاشق پیتزا پختنه.
این یه خیار آبیه، درسته؟ --> این یه خیار آبیه؟ یا این خیار آبیه؟ یا این یکی آبیه؟ یا این آبیه؟ یا یه خیار آبی؟
شروع های کاذب / اشتباه
آخه چطور ممکنه... چطور ممکنه به موقع انجامش بدم؟ --> چطور به موقع انجامش بدم؟ یا چطوری میتونم موفق شم؟ یا آیا موفق میشم؟ یا فکر نمی کنم موفق بشم.
ساده سازی معنایی
گاهی میتوانیم بعضی از عناصر مربوط به سبک یا نکات دقیق وظریف معنایی را، که برای پیام متن در زیرنویسی باید کوتاه شود حیاتی نیست، حذف کنیم.
مترادف ها
اون یه ساختمون عظیم الجثه و غول آسا بود. --> اون یه ساختمون عظیم الجثه بود. یا اون یه ساختمون بزرگ بود. یا اون بزرگ بود.
در سازمان ما، اگه موافق باشيد، سختكوشى و پشتكار حرفِ اول رو میزنه. --> در سازمان ما سختكوشى و پشتكار حرفِ اول رو میزنه. يا در سازمان ما پشتكار حرفِ اول رو میزنه.
مقدمه/ عبارات پیراینده گفتاری
این عبارتها به سخنران کمک میکنند تا توجه مخاطبان را به خود جلب کند، بر روی موضوعی تاکید کند یا مخاطبان را به سمت نکات خاصی در سخنرانی هدایت کند. معمولا این عبارتها زمانی به صورت "پیش فرض" توسط گوینده به متن سخنرانی افزوده می شوند که هیچ نقشی جز اضافه کردنِ اندکی تاکید ندارند. این عبارتها غالبا میتوانند حذف شوند و معنای آنها توسط مفهوم متن پوشش داده میشود.
آره، حتما، اما قیمت سویا چی؟ --> اما قیمت سویا چی؟ یا اما سویا گرون/ارزون/مجانی نیست.
خیلی خب، مسئله واقعا این نیست که چه کسی این کار رو میکنه، بلکه اینه که چطور این کار رو میکنه. --> مسئله واقعا این نیست که چه کسی این کار رو میکنه، بلکه اینه که چطور این کار رو میکنه. یا مسئله اینه که یک نفر چطور این کار رو انجام میده، نه این که کی انجام میده. یا مسئله اینه که یه نفر چطور این کار رو انجام میده. یا مسئله اینه که چطور انجام میشه/ چطور انجامش بدیم.
نگاه کنید/ گوش کنید/ به خاطر بسپارید، این هم یه مثال خوبه. --> این هم یه مثال خوبه. یا یه مثال خوب دیگه. یا یکی دیگه که خوبه. یا این هم خوبه!
همونطور که می دونید/ همونطور که ممکنه بدونید، این خیلی آسونه. --> این خیلی آسونه.
بذار قبول کنیم، این بهترین تصمیم ممکن نبود. --> این بهترین تصمیم ممکن نبود. یا این تصمیم خوبی نبود. یا این اشتباه بود.
خلاصه، این ایدهی بعدی من بود. --> این ایدهی بعدی من بود. یا ایدهی بعدی من.
نکته: واژهی "so" میتواند به دو شیوه به کار گرفته شود - به عنوان راهی برای وصل کردن دو جمله به هم، و یا به عنوان راهی برای نشان دادن نتیجهگیریِ سخنران. معمولا سخنران از این کلمه برای آغاز کردن جملههایش استفاده می کند که در این مورد میتواند در ترجمه حذف شود (مثال: "خب همونطور که قبلا گفتم..."). هرچند، "so" میتواند به عنوان جایگزینی برای "به این ترتیب/بر این اساس/در نتیجه/ بنابراین/ تا/به همین خاطر/برای همین" هم به کار برده شود (مثال: "آب تموم شد. در نتیجه/برایِ همین دیگه نتوتستم نون بپزم."). پس، احتمالا امکان حذفِ آن وجود ندارد. .واژه "so" در درونِ جمله به عنوان یک نشانگر برای بیان هدف و منظور مورد استفاده قرار میگیرد (مثال: پلیورت رو بپوش تا سرما نخوری")، گاهی هم درون عبارتهایی مانند "so that (به طوری که)"، "so as to (به گونه ای که)" به کار میرود. این هم یکی از مواردی است که نمیتوانیم آنرا حذف کنیم.
خیال می کنم/ حدس می زنم که جای جالبی بود. --> جای جالبی بود. یا جالب بود.
به نظر من/ من فکر می کنم/ معتقدم که ما نباید این کار رو میکردیم. --> معتقدم که ما نباید این کار رو میکردیم. یا فکر بدی بود. یا یه اشتباه بود.
نکته: معمولا وقتی متنی را به بیننده ارائه میکنیم، او باورها و عقاید موجود در آن را به سخنران نسبت میدهد، بنابراین به راحتی میتوان "من معتقدم/باور دارم" را حذف کرد. هرچند، در بعضی از متون سخنران از "من معتقدم/باور دارم" برای جدا کردن عقاید شخصی خودش از شخص دیگر استفاده میکند (در این موارد بر روی کلمهی "من" تاکید میشود). در این هنگام قرار دادن معادل "من معتقدم/باور دارم" در ترجمه ضروری است. (اگرچه حتی در این موارد میتوان آنرا به صورتی تغییر داد که در زبان مقصد کوتاهتر شود و همچنان نشاندهنده عقیده شخصیِ سخنران باشد.)
"حقیقتا" و دیگر قیدها
این قهوه واقعا/کاملا/به طور شگفتانگیزی خوبه. --> این قهوهی خوبیه. یا این قهوه، خیلی خوبه!
ماشین من درواقع/درحقیقت/واقعا سبز نبود. --> ماشین من سبز نبود. یا ولی ماشین من سبز نبود.
نکته: اغلب این عبارات قیدی، به عنوان راهی برای تایید و اهمیت دادن به چیزی که درباره آن صحبت میشود، در محاورهها بکار میروند. هرچند در بعضی موارد، آنها برای نشان دادن مغایرت بین اعتقاد و باورهای فرد، و چیزی که واقعا درست است استفاده میشوند. در این صورت باید معادلِ آنها بکار رود، و مثالی که با "ولی" آمده است نشاندهنده راهی است که تعیین میکند چگونه یک معنی یکسان میتواند با کلماتِ کمتری بیان شود.
کمیتسنجها
معمولا بعضی از کلمات و عبارات که بیان کننده تعداد و کمیت و محدودهها هستند، در صورتی که معنی آنها از داخل متن قابل استنباط باشد در واقع اضافه هستند. به همین ترتیب اگر سخنران از این معیارهای سنجش نه به صورت دقیق، بلکه به عنوان راهی برای فهماندنِ مقدار و اندازه کلی استفاده کند، قابل حذف هستند.
همشون اون دستگاه رو میخوان. --> اون دستگاه رو میخوان. یا میخوانش.
من تقریبا/بیشتراز یک سال اونجا زندگی کردم. --> من یک سال اونجا زندگی کردم.
اون برای مدتهاست که اونجاس. --> اون سالهاست که اونجاست. یا اون مدت زمان طولانیه که اونجاس. یا اون خیلی وقته که اونجاس. یا اون سالهاست که اونجاس.
نکته: ممکن است مقدار دقیق تعداد یا اندازه در بعضی مواقع با اهمیت باشد، برای مثال وقتی روی یک اسلاید نمایش، یا بعدتر در سخنرانی به آنها ارجاع داده شود (وقتی که بیننده شکلی را که به آن ارجاع داده شده می بیند). در این موارد ممکن است حذف این کمیتها و اندازهها امکان پذیر نباشد.
اصطلاحات و کنایهها
هرچند منتقل کردن سبک و شیوه سخنرانیِ سخنران امر مهمی است، بعضی اوقات ممکن است عبارتی کوتاه در زبانِ مبدا، معنی بلندی داشته باشد که متنِ ترجمه را بیش از حد طولانی کند. در این موارد عملِ حذف میتواند به کمک عباراتِ مصطلح در زیرنویس، به شرط درست بودن، جایگزین شود (با مفاهیم بیواسطه اشتباه نگیرید)، و به این وسیله سبک و شیوه سخنران در کل سخنرانی، و نه لزوما در آن قطعه از متن که فشرده سازی در آن لازم و ضروری بوده، منتقل میشود.
به "جوآن" گفتم که اون شبیه تازیانه زدن به یه اسب مرده بود. --> به "جوآن" گفتم که کار بیهودهای بود. یا بهش گفتم که کار بیهودهای بود.
مثل یک تُن آجر با من برخورد کرد. --> من انتظارش رو نداشتم. یا کی فکرش رو میکرد؟ یا یک غافلگیریِ ناخوشایند. یا اوه، خدای من.
ساده کردن متن
میتوان معنی یکسانی را با استفاده از جملهای که ساختار ساده تر، کوتاهتر و برای خواننده خواناتر است، بیان کرد. این در مواردی امکان پذیر است که زبانِ مقصد دارای ساختارهایی ترکیبیست که نزدیک به عبارت اصلی هستند، ولی همچنان یک راه سادهتر و کوتاهتر هم برای بیان همان منظور وجود دارد که به اندازهی عبارت اولی شبیه به چیزی که سخنران گفته، نیست. برای مثال اغلب در زبان انگلیسی از جملات مجهول استفاده میشود، و درحالیکه دیگر زبانها نمونههای مشابهی از جملات مجهول را دارند، آنها همچنین راههای دیگری که عموما برای رساندن یک معنی یکسان بکار گرفته میشوند را هم دارند.
پیوستن دو جمله به یکدیگر
گاهی منظوری که در دو جمله بیان شده میتواند بوسیله یک جملهی کوتاهتر در ترجمه بیان شود.
فکر کردم میتونیم یک بار دیگه اون روتکرار کنیم. فقط یه بار دیگه. --> ما میتونستیم اونو تکرار کنیم. یا ما میتونستیم اونو یه بار دیگه انجام بدیم. یا میتونیم اونو تکرار کنیم؟
نکته: این قسمت میتواند به دو صورت مختلف تفسیر شود - سخنران درباره امکان انجام دوبارهی کاری اظهار نظر میکند، و یا سخنران سعی دارد شخص دیگری را قانع کند که که کاری را میتوان دوباره انجام داد. "میشه یه بار دیگه انجامش بدیم؟" میتواند به عنوان مورد دوم بکار گرفته شود.
تبدیل گفتارِ نقلِ قول شده به گفتارِ مستقیم
او گفت: "پس چرا همراه من نمیای." --> او از من خواست باهاش برم. یا او از من خواست برم.
و بعد "یولاندا" گفت: "من درباره اون هیچ چیزی نمیدونم." --> "یولاندا" چیزی نمیدونست. یا "یولاندا" نمیدونست. یا او نمیدونست.
تغییر بیانِ دستوری مجهول به معلوم
اون توسط بخش تحقیق و توسعهی شرکتِ ما ساخته شده. --> بخش تحقیق و توسعهی ما اون رو ساخت.
ارجاعات به مفاهیمِ غیر زبانی در سخنرانی
گاهی اوقات سخنران درباره چیزهایی صحبت میکند که بیننده میتواند با نگاه کردن به آنچه که در ویدیو نشان داده میشود و یا گوش کردن به موسیقیِ متن متوجه آنها شود. معمولا میتوان ارجاعات به این مفاهیم دیداری و شنیداریِ بیواسطه را حذف کرد.
چیزهایی که به هر حال دیده میشود
بسیار پیش میآید که یک توصیف آشکار را میتوان حذف کرد، چون بیننده میتواند چیزی را که به آن ارجاع داده شده ببیند ( مثلا ارجاعات به شکل و قالبِ یک اسلاید یا اتفاقاتی که در حالِ رخ دادن بر روی صحنه هستند).
اجازه بدید اون رو اینجا روی میز کنارم بذارم. --> اجازه بدید اون رواینجا بذارم. یا اونو اینجا خواهم گذاشت. یا اون اینجا گذاشته میشه.
این دختر توی این عکس "جان اسمیت" نام داره. --> این "جان اسمیت" است.
نکته: این نوع از فشرده سازی زمانی امکان پذیر است که وقتی سخنران در حال گفتن چیزی است، اسلاید نمایش داده شود یا در مدت زمان کوتاهی بعد از آن پدیدار شود. اگر اسلاید به دلایلی اصلا نمایش داده نشود، یا خیلی دیر به نمایش درآید (برای مثال چند جمله بعد تر)، توصیه میشود که فشرده سازیِ کمتری صورت پذیرد (برای مثال "این یک عکس از جان اسمیت است")، اگرچه بههرحال میتوان در مواقعی که همچنان امکان این وجود دارد که از بسترِ متن دریابیم سخنران در حالِ ارجاع به یک اسلاید است، از فشردهسازی بیشتری استفاده کرد.
چیزهایی که به هر حال شنیده میشوند
گاهی، سخنران به صدایی اشاره میکند، و حذف ارجاع صریح به آن صدا، با توجه به اینکه آن صدا در پرانتز نمایش داده شده است، امکان پذیر است. برای مثال (موزیک)، (صدای سوت).
(صدای در زدن) بنابراین بعد از اینکه شنیدم اون در میزنه، فهمیدم که خودشه، بهش اجازه وارد شدن دادم. --> (صدای در زدن) من میدونستم که خودشه، پس بهش اجازه وارد شدن دادم. یا (صدای در زدن) من بهش اجازه وارد شدن دادم.
منابع
- این مقاله ترجمه شده متن انگلیسی راهنمای فشردهسازی ترجمه میباشد.